ما را کشتند، آنها و دولتشان را به زیر بکشید !
پدرام نو اندیش

"هر ساله با شروع فصل سرما، تعدادی از هموطنان، جان خود را به علت مسمومیت با گاز منواکسید کربن، ازدست میدهند " !

این  سخنان شرم آور و تکرای ای است که پس ازهر اعلام خبر جان باختن انسانهای بیگناهی که جرمشان فقط و فقط  فقر و تنگدستی است، از سوی به اصطلاح مسئولین رژیم اسلامی در مصاحبه های چندش آورشان بر زبان آورده می شود .

زوج جوانی در شهرک بهشتی قزوین بر اثر نشت گاز منواکسید کربن جان باختند. متعاقب آن قدیر موسی خانی، معاون عملیات آتش نشانی قزوین، در تاریخ پنج شنبه 19 آبان ماه علت مرگ این زوج جوان را نشت گاز منواکسید کربن اعلام کرد. به فاصله کمتر از 2 هفته پیش در تاریخ پنجم آبان ماه، سرهنگ مزدور وجیه الله موسوی معاون اجتماعی ناجا در زنجان از مرگ یک خانواده پنج نفره در زنجان بر اثر استنشاق گاز حاصل از سوخت زغال خبر داد. پنج نفر انسان جان خود را از دست دادند و این مزدور رژیم اسلامی، با وقاحت تمام اعلام می کند که عامل بروز این نوع حوادث غفلت و ناآگاهی مردم است. درست یک روز قبل ازاین اعلام از سوی سرهنگ سرکوبگر رژیم در خصوص مرگ پنج نفر انسان بی گناه در زنجان، در روز چهارم آبان ماه محمد جهانشاهی مقام مسئول در آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان از آتش سوزی در خوابگاه دانش آموزی دبیرستانی در چابهار خبر داد و گفت: بر اثر بروز این واقعه دو دانش آموز کشته و سه نفر دچار سوختگی شده که به علت جراحت شدید به بیمارستانی در زاهدان منتقل شده اند. همزمان با مرگ این زوج جوان درشهرک بهشتی قزوین، آن سه دانش آموز چاه بهاری دیگر نیز جان خود را از دست دادند. "قاسم حیرتی٬ قنبر قریب٬ برهان الدین بلیده٬ فرشید درزاده٬ و جمال رئیسی اسامی پنج نفر دانش آموزی هستند که در تاریخ چهارم آبان ماه 1390 در خوابگاه دبیرستان پسرانه دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار جان باخته اند .
 
بنا بر اعلام همان عنصر به اصطلاح مسئول آموزش و پرورش، 16 آبانماه سال گذشته براثر اتصال سیم های پوسیده برق، خوابگاه مدرسه شبانه روزی چاه رحمان نصرت آباد زاهدان آتش گرفته و دانش آموزی به نام «مراد نارویی» براثر خفگی ناشی از استنشاق دود جان می سپارد و 14 تن دیگر نیز مصدوم و مسموم شده اند. مرگ 17 نفر انسان در طی  15 روز آبان ماه 1390 ، یعنی از روز وقوع آتش سوزی در خوابگاه دانش آموزان چاه بهاری تا به امروز که زوج جوان قزوینی به کام مرگ فرستاده شدند را بایستی به هزاران انسانی که در طی ماهها و سالهای گذشته در رژیم اسلامی به اشکال گوناگون جان باخته اند، افزوده شود تا عمق یک جنایت گسترده و سازمان یافته در رژیم اسلامی سرمایه داران بر ملا شود. مرگ وحشتناک 13 دانش آموز به همراه معلم مدرسه سفیلان در چهار محال و بختیاری در سال 83 بر اثر واژگونی بخاری در کلاس درس از یاد نرفته است. همانطور که آسیب دیدگی شدید 8 دانش آموز دختر و پسر  دبستان در روستای درودزن استان فارس که در آذر ماه سال 1385 درمیان شعله‌های آتش یک والور واژگون شده، چهره و اندام ظریفشان کاملا سوخت را هیچ کس فراموش نساخته است. خانواده آن آسیب دیدگان و همگان دیدند که چگونه 15 روز از انتشار خبر آن جنایت ممانعت به عمل آوردند.
 
 مرگ این انسانها بیان و بازتاب یک مناسبات نابرابر و غیر انسانی حاکم بر جامعه ای است که رژیم اسلامی مدافع و بازتولید کننده این روابط ظالمانه و غارتگرانه است. روابط و مناسبات اجتماعی نابرابری که استفاده از انرژی تمیز و بهداشتی به عنوان کالایی گران و به میزان زیاد مختص عده ای قلیل از افراد یک طبقه اجتماعی است که همه چیز را به اجبار و زور در تملک گرفته اند. کار نمی کنند و همه چیز را مالک هستند. مفت خور هستند و دروغگو. متاسفانه اکثریت مردم می بایست با مواد سوختنی غیر استاندارد و ارزان، سرپناه  خود و خانواده شان را گرم کنند. اگر سرپناهی برای گرم کردن داشته باشند. چراغ والری را برای تعداد زیادی دانش آموز یک کلاس اختصاص داده می شود. در حالی که صدها متر مربع مساحت کاخ های مجلل شان، ساختمان های مجالس لفت و لیسشان، دولتشان، هزینه های سپاهیان سرکوبگرشان، همه و همه از دسترنج این اکثریت محروم و گرسنه و فقیر است. جمعیت 99 درصدی که همواره یا بر اثر سرما جان می بازند و یا گرمای طاقت فرسای تابستان، جان از کالبدشان بیرون می کشد. یا خانه های سست و لرزان با کمترین لرزش، به زندگی رنج بار خود و فرزندانشان خاتمه می دهد.

درچنین شرایطی ازسوی سخنگویان بورژوازی اسلامی  علت های مرگ انسانها یا به خود آنها منتسب میشود و یا به حوادثی همانند زلزله و سیل و رانش زمین، مربوطشان می سازند. تلاش زیاد رسانه ها و عناصر رژیم اسلامی بر این امر استوار است که سرمایه داری و رژیم اسلامی آنان را به عنوان عامل اصلی  این جنایت ها، از افکار میلیونها انسان دردمند و بی پناه پوشیده نگه داشته شود. این گونه است که فلان سرهنگ مزدور و یا به همان به اصطلاح مسئول در دستگاه رژیم، بی احتیاطی هموطنان شان را علت مرگ آنها اعلام می کنند. و اینچنین است که وزیر دستگاه آموزش و پرورش رژیم  با وقاحت هر چه تمامتر، تقصیر مرگ دانش آموزان دبیرستان چاه بهار را  متوجه دیگر دستگاه رژیم اسلامی می کند که در ماهیت امر هیچ گونه خللی در علل مرگ دانش آموزان چاه بهاری و دیگر قربانیان وارد نمی سازد. سرمایه داری و رژیم اسلامی آنان، مسبب و عامل بقائ کلیه مصائب گریبانگیر امروز  مردم و طبقه کارگر در ایران است .

در خبرسازی های دروغین، مدافعین بورژوازی یادشان نمی رود که از آن جان باختگان به عنوان "هم وطن" یاد کنند. این هم وطن هایی که سهمشان در زندگی در وطن، گرسنگی و فقر، قطع عضو در کارخانه، کارتن خوابی، تن فروشی، تبعیض و نابرابری، ستم و سرکوب و زندان و اعدام بوده است. این هم وطن هایی که گوشت دم توپ در جنگهای غارتگرانه صاحبان وطن بوده اند. آنگاه که پای مالکیت های اجتماعی به میان است، آنها نه هم وطن، بلکه بردگانی برای کار و تولید ثروتهای افسانه ای آنها هستند. شاید اگر آن جان باختگان زبانی برای سخن می داشتند، به این جمعیت جهانی به پاخاسته می گفتند: "ما را کشتند، آنها و دولتشان را به زیر بکشانید " !

16 نوامبر 2011